email

Low Quality



آرشيو
April 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006




 


او شخصیت اول فیلم من است. در هیچ کدام از صحنه‌ها بیش از سیاه لشکر بازی نکرده؛ کسی نمی‌پرسد او چه شد. کس نمی‌داند او کیست. او شخصیت اول فیلم من است.

7/27/2006 04:42:00 AM



این سردسته آدم‌های سیاه داستان است که به من می‌گوید اگر کسی نت ِ"لا" بخواند چیزی که او پنهان کرده منفجر می‌شود، آن هم در پایین یک چمن‌زار، که چند دخترک جوان در آنجا، به یاد نمی‌آورم چه می‌کردند. می‌دوم و فریاد می‌زنم که کسی نخواند "لا". یکی از آنها می‌گوید "لا". صدای انفجار از دور و دخترک‌ها با هیجانی عجیب سُرمی‌خوردند روی چمن‌هایی که حالا بسیار شفاف و مطبوع شده. به آنها رسیده‌ام. کوچکترین آنها که به او نزدیک‌تر می‌شوم، می‌گوید: من؟ او زیباست و لطیف.

7/24/2006 10:50:00 PM



پنهان است اما
سیب آدم
در گلویم
می‌خورد تکان.

7/19/2006 12:28:00 AM



دارکوب مغزم، دارد پله‌های ترقی را یک به یک طی میکند. با کلاس شده، با هم صحبت می‌کنیم، می‌گوید قانع شده است.

7/16/2006 04:21:00 AM